۱۳۸۷ آذر ۲۵, دوشنبه

نقدی بر چارچنگولی /

نقدی بر چارچنگولی / نمایندگانی از افراط و تفریط



ماجرا از بازداشتگاه شروع مي شود، شهرام و بهرام را به همراه عده ديگري در يک پارتي گرفته اند، قيافه هاي عجيب و غريب هر کدام از بازداشت شدگان هم حال و هواي عجيبي به محيط خشک کلانتري داده است. مهمانان امروز کلانتري نزديک 30 جوان هستند که شب قبل در يک پارتي بودند، اکس زدند، مشروبات الکلي خوردند، لباس هاي ناجور پوشيدند و خلاصه از اين جور کارها.

جناب سرهنگ از شهرام و بهرام بازجويي مي کند. بهرام مي گويد؛ شهرام او را به مهماني برده و شهرام او را در اين کار دخيل مي داند. بالاخره سرهنگ با اصرار بهرام و اعترافات آنها مجبور مي شود شهرام را به بازداشتگاه در کنار سايرين بفرستد اما مشکل از اين جا شروع مي شود، اين دو بايد با هم باشند، سرهنگ براي اين که از گفته آنها مطمئن شود، به آنها مي گويد؛ لباس هايتان را دربياوريد تا ببينم چرا بايد با هم باشيد. سرهنگ متوجه مي شود بهرام و شهرام از ناحيه کتف به هم چسبيده هستند.

«چارچنگولي» روايت زندگي دو برادر دوقلو به نام‌هاي شهرام و بهرام است كه از ناحيه كتف و شانه به يكديگر چسبيده‌اند آنها از نظر ظاهر و عقايد به‌شدت با يكديگر متفاوتند، اما مجبورند همديگر را تحمل كنند.



موج كمدي‌سازي موجب شد تا سعيد سهيلي هم تغيير ژانر دهد و فيلم جديد خود را در اين ژانر بسازد. فيلمي با عنوان «چار‌چنگولي» كه سهيلي حال‌و‌هواي آن و تفاوتش با ديگر ساخته‌هايش را اين‌طور توصيف مي‌كند: «اين فيلم اثري اجتماعي در قالب طنز است كه با ديگر فيلم‌هايم كاملا متفاوت است و هيچ ارتباطي به آنها ندارد، چرا كه پيش از اين كار طنز نساخته‌ام.»

رضا شفيعي‌جم و جواد رضويان نقش بهرام و شهرام را بازي مي کنند. فتحعلي اويسي، بهاره رهنما، رضا فيض نوروزي، مهران رجبي،‌ شهرام قائدي، و مژگان بيات نيز ديگر بازيگران اين فيلم هستند.


اين فيلم نخستين اثر سهيلي در ژانر طنز است. او پيش از اين فيلم هايي در ژانر اجتماعي و دفاع مقدس ساخته که تعدادي از آنها کارهاي موفقي بوده اند. اما اين بار به تبعيت از وضعيت روز سينما به سراغ مضموني رفته که هم به فروش قابل قبولي دست پيدا کند و هم تجربه اي جديد در کارنامه کاري خود ثبت کند.





"چارچنگولي" فيلم موفقي در ژانر طنز است چرا که سهيلي به خوبي با روحيات مخاطب امروزي آشناست. مي داند که تماشاگر ديگر به هر چيزي نمي خندد، براي ديدن فيلم وسواس خاصي دارد، هر مطلب سخيفي را طنز تلقي نمي کند. براي همين در اين فيلم تمام سعي خود را کرده که طنز به نسبت قابل قبولي به تماشاگر ارائه دهد. ماجراي بهرام و شهرام به گفته خود سهيلي از لاله و لادن الهام گرفته شده اما اين دوقلوي به هم چسبيده در "چارچنگولي" تفاوت هاي زيادي دارند که در واقع هر کدام نماينده افراط و تفريط هستند.

سهيلي سعي کرده در اين اثر به نوعي هم لحظات شادي را براي مخاطبش رقم بزند و هم به او گوشزد کند که در هيچ کاري افراط و تفريط خوب نيست. بهرام نمونه افراط در برخي امور به قول خودش مذهبي است و شهرام هم نمونه تفريط در اعتقادات است و از آن طرف نماينده افراطيون در رفتارهاي به اصطلاح مدرن. همين اختلافات آنها بستري طنزي را فراهم مي کند که تماشاگر را وادار مي کند که تا انتها با "چارچنگولي" همراه شود.



نوع بازي ها، ميزانسن ها، ديالوگ هايي که از زبان بازيگران گفته مي شود، نوع گريم و طراحي لباس، شخصيت پردازي هايي که وجود دارد همه و همه دست به دست هم داده تا "چارچنگولي" براي مخاطب جذاب و در عين حال همه چيز کاملاً با مضمون اثر هماهنگ باشد. به طور مثال در صحنه اي که مربوط به شرکت بهرام و شهرام در يک اکس پارتي است، تمام بازيگران فرعي به نوعي در حالت هاي مختلف که مخصوص اين نوع مهماني هاست به صورت فيکس هستند و تنها چند بازيگر اصلي در حال حرکتند تا تماشاگر تمام تمرکز خود را به اصل ماجرا که همان اختلاف رفتاري و اعتقادي بهرام و شهرام است، جلب کند. در حالي که در بسياري از فيلم هايي که محوريت آنها پارتي هايي از اين دست است، شلوغي هاي اين گونه مهماني ها با آدم هاي عجيب و غريب آن به تصوير کشيده مي شود در حالي که سهيلي در "چارچنگولي" شخصيت هاي فرعي خود که همان مهمانان اين اکس پارتي هستند در بکراند قرار داده تا همه چيز به نقش هاي اصلي متمرکز شود.

بعد از اين که تماشاگر شهرام را که نمونه جوانان افراطي است، در مهماني شناخت و با عملکرد و رفتار افراطي او در مصرف قرص هاي روان گردان و مشروبات الکلي آشنا شد، به يکباره بازيگران فرعي نيز براي ثانيه اي وارد صحنه شده و با حرکات عجيب و غريب، شهرام را در کنسرتي که براي آنها اجرا مي کند، همراهي مي کنند. تماشاگر در اين مهماني با شخصيت عموي اين دو هم آشنا مي شود او هم نمونه ديگري از افراط است که گرداننده اين گونه مهماني هاست و دختر و پسرش هم او را در اين کار ياري مي دهند.



سهيلي با به تصوير کشيدن مدل هايي که جوانان امروزي در نوع لباس و آرايش مو و صورت خود به کار مي برند در بسياري از صحنه ها و در قالب شخصيت هاي شهرام، ملوسک، پسر عمو و... به نوعي شيوه هاي غلط رفتاري اين قبيل آدم ها را نيز به نقد کشيده است. شهرام و دوستانش شخصيت هايي هستند که تمام دنيايشان شرکت در پارتي، رفتن دسته جمعي به شمال، آرايش خاص مو، صورت، پوشيدن لباس هاي خارج از عرف جامعه است و پيشرفت را در اين قبيل کارها مي دانند. از آن طرف بهرام نيز که از حمايت دايي و دوستان کلاه مخملي برخوردار است، نمونه آدم هايي هستند که در گذشته خود مانده اند و از آن طرف بام افتاده اند.

دايي و نوچه هايش تماشاگر را به ياد فيلم هاي قيصر گونه مي اندازند که زماني همه چيز تحت سيطره آنها بود و از ديد آنها دنيا انداختن کت بروي شانه، سبيل هاي از بنا گوش در رفته، خوردن ديزي، حضور در قهوه خانه که حالا اسم سنتي به آن داده اند، عربده کشيدن و زور گويي و... است. بهرام دختر دايي را مي خواهد و براي همين دايي و نوچه هايش او را تحت مالکيت خود درآورده اند. شهرام هم که با ملوسک، دختر عمويش قرار ازدواج گذاشته، خود را با خانواده ملوسک همراه کرده است.

در "چارچنگولي" تمام رفتارهاي شخصيت هاي اصلي آنقدر غلو شده و افراطي است که تماشاگر کاملاً متوجه نادرست بودن رفتار آنها مي شود. شهرام و بهرام حتي در رفتارهاي ساده روزمره هم با يکديگر اختلاف نظر دارند، آنها غذاهاي متفاوتي دوست دارند، در خوابيدن مشکل دارند، حتي در ابراز عشق به همسران آينده خود هم افراطي عمل مي کنند. کي دوست دارد فوتبال نگاه کند، يکي ديدن راز بقا را ترجيح مي دهد. کارهاي آنها اطرافيانشان را کلافه کرده و حتي روحاني مسجد محل هم با رفتارهاي آنها به واکنش وادار مي شود و به آنها توصيه مي کند تا با عمل جراحي از هم جدا شوند و به مشکلات خود پايان دهند.






سهيلي در اين اثر هم از طنز کلام بهره گرفته و هم از رفتارهاي طنز شخصيت ها استفاده کرده است. البته در برخي از ديالوگ ها يا رفتارها کمي اغراق صورت گرفته و شايد براي مخاطب زننده و سخيف باشد. اما در مجموع طراحي داستان و شخصيت ها طوري است که تماشاگر بي خودي نمي خندد و لحظاتي شادي هم براي او فراهم مي شود و در عين حال متوجه مي شود که در هر کاري تعادل بايد داشته باشد. اما شهرام و بهرام بجاي الگو قرار دادن اين افراد به سمت آدم هايي گرايش دارند که به اختلافات آنها بيشتر دامن مي زنند.

البته در اين فيلم بجز آدم هاي افراطي، شخصيت هاي متعادلي مانند مادر شهرام و بهرام، روحاني مسجد، برادر کوچک تر آنها هم وجود دارند. مثلاً روحاني محل هم به عبادت مي پردازد و هم به قول صريح قرآن توجه مي کند و او دنيا مانند ورزش کردن و... را مدنظر دارد. برادر کوچک آنها هم يک بسيجي است منتهي با اين تفاوت که در هر کاري رعايت تعادل را مي کند و امور اخروي و دنيوي را همراه هم انجام مي دهد.

از محتوا و داستان بگذريم، بازي ها هم به نوعي بار طنز فيلم را بيشتر کرده است. جواد رضويان که شخصيت بهرام را بازي مي کند به خوبي نمونه شخصي است که در امور مذهبي افراط مي کند. نوع حرکات او، گريمي که بروي صورت او انجام شده و طرز گويش او بيننده را متوجه اين قضيه مي کند که او نماينده چه قشر آدم هايي است. او به ظاهر مذهبي است اما براي شرکت در نماز جماعت به مسجد نمي رود چون معتقد است؛ ريا مي شود! با عمل جراحي و جداشدن از شهرام موافق نيست چون مي گويد؛ در کار خدا نبايد دخالت کرد، اسم خود را از بهرام به احمد تغيير داده زيرا اعتقاد دارد بهرام اسم سبکي است، در قبر مي خوابد تا خداوند توبه آنها را بپذيرد. رضويان به خوبي از عهده چنين کاراکتري برآمده و تماشاگر تا پايان با او همراه مي شود.




رضا شفيعي جم هم در "چارچنگولي" برخلاف ساير نقش هايش از تيپ فاصله گرفته و شخصيتي به نام شهرام را ارائه داده است. او حتي با حرکات چشم هايش تماشاگر را به زواياي پنهان شخصيت شهرام مي برد. بده بستان هاي خوب اين دو هم به باور پذيري تماشاگر براي اين که متوجه شوند آنها واقعاً به هم چسبيده هستند، کمک کرده. به طور مثال هرگاه يکي از آنها عطسه مي زند، ديگري هم با درک درست از اين اتفاق، به حرکت وادار مي شود.

ساير بازيگران از جمله بهاره رهنما در نقش ملوسک، رضا فيض نوروزي در نقش عمو، ساعد سهيلي در نقش برادر تعادل، شهرام قائدي در نقش پسر عمو هم به رضويان و شفيعي جم کمک کرده اند و بار طنز قصه را به خوبي به يدک کشيده اند. طوري که رهنما با تغييري که در نوع حرکات و بيان خود داده، به خوبي اين را به تماشاگر فهمانده که برخي دختران جوان اصرار دارند که طوري صحبت کنند که گويي همين چند ساعت پيش از خارج آمده اند و فارسي را بلد نيستند صحبت کنند، بايد آرايش هاي خاصي بروي صورت خود داشته باشند، به پارتي بروند، براي فرد مورد علاقه خود گل رز بخرند و... . شهرام قائدي هم نقش پسرهاي دخترنما را دارد که دوست دارند شخصيت خود را با دختران نزديک کنند.




از ابتدا تا انتهاي داستان، تماشاگر با اثري طنز مواجه است که حتي در پلان آخر هم از بار طنز کاسته نمي شود. ماجرا طوري به پايان مي رسد که همه چيز ختم به خير مي شود اما هيچ چيز افراطي و غلو شده نيست. يعني اگر "چارچنگولي" با ازدواج شهرام و بهرام تمام مي شود، براي تماشاگر قابل پذيرش است اگر از هم جدا مي شوند، بازهم تماشاگر آنها را مي پذيرد. زيرا تا پايان ماجرا بازهم اختلافات رفتاري و عقيدتي اين دو وجود دارد و تماشاگر به آنها تا انتها در ارتباط است و پيوند آنها با تماشاگر قطع نمي شود.

گريم هم در "چارچنگولي" بسيار قابل قبول است زيرا آنقدر دو دست شهرام و بهرام به طور طبيعي به هم چسبيده شده که مانند دو دست انسان، طبيعي است. لباس هايي هم که براي آنها دوخته شده با ظرافت و دقت خاصي طراحي شده که هم هنرپيشه ها براي انجام حرکات خود راحت تر باشند و هم تماشاگر آنها را به عنوان دوقلوي به هم چسبيده بپذيرد.



سهيلي در اين اثر سعي کرده بخش هايي از رفتارهاي اجتماعي، حتي موضوع فوتبال، عملکرد تيم ملي و حتي کارشناسان و گزارشگران را هم به نقد بکشد. در جايي که بهرام و شهرام مشغول تماشاي تلويزيون هستند، زماني که فوتبال در حال پخش است، بهرام نام بازيکنان را اشتباه مي گويد، درباره برنامه نود صحبت مي کند، به مربي تيمي ملي هم توجه ويژه دارد! اما نويسنده در جايي اشتباه مي کند و موضوع پيوند اعضا را دست مايه طنز قرار مي دهد که براي بيننده چندان خوشايند نيست چرا که پيوند اعضاي فردي که دچار مرگ مغزي شده موضوع چندان جالبي براي کارهاي طنز نيست. "چارچنگولي" در مجموع اثري است که مي تواند مخاطب زيادي را به خود جذب کند و به اثري موفق در ژانر طنز تبديل شود.

"چارچنگولي" از 27 ارديبهشت‌ماه امسال در خيابان ايران ‌مقابل دوربين حسين ملكي رفت تا طي 45 جلسه فيلمبرداري آن در تهران و شمال كشور به سرانجام برسد. سهيلي كه براي دريافت پروانه ساخت چار‌چنگولي 6 ماه انتظار كشيد اين فيلم را با همكاري محمد نجيبي به عنوان سرمايه‌گذار تهيه و توليد كرد. در توليد اين فيلم جهانگير ميرشكاري (مدير صدابرداري)، كامبيز دارابي (دستيار اول كارگردان و مدير برنامه‌ريزي) عباس بلوندي (طراح صحنه و لباس)‌، بابك شعاعي (‌طراح گريم)‌، ميترا احمدي (‌مدير توليد)‌‌، حسن شجاعي(عكاس) و ‌ندا عاصف (منشي صحنه) با او همكاري داشته اند.

منبع : ایراسان
______________

هیچ نظری موجود نیست: