دلیل اصلی ساخته شدن فیلم “ساکن شرور: تباهی” (Resident Evil Degeneration) این بود که سازندگان اصلی سری بازیهای «رزیدنت اویل» بعد از دیدن سری افتضاحهایی به نام این مجموعه بر روی پرده ی نقرهای به فکر اعادهی حیثیت و ادای دین به شاهکاری به نام «رزیدنت ایویل» افتادند. فیلم هایی که تاکنون از روی این بازی فوق محبوب ساخته شده است به هیچ وجه نتوانسته اند طرفداران دو آتشه ی این بازیها را راضی کنند. به همین دلیل انیماتورهای شرکت «کپکام» تصمیم گرفتند تا خود یک انیمیشن از این سری بازیها بسازند تا حداقل بتوانند انتقادهایی را که از این شرکت میشود مبنی بر اینکه که چرا امتیاز ساخت فیلم از این سری را فروختهاند را کم کنند.
شرکت «کپکام» یکی از قدیمیترین و مهمترین شرکتهای بازی سازی ژاپنی است که نه تنها در ژاپن بلکه در بین تمام طرفداران بازیهای کامپیوتری به دلیل ساخت بازیهای خوب و نوآورانه، شهرت و محبوبیت زیادی دارد. اما این شرکت بیشتر محبوبیت خود را حداقل در سایر کشورهای جهان به دلیل خلق یک بازی نوآورانه با ساختاری جدید و وارد کردن فضا و شخصیت های جدید به دنیای بازیهای کامپیوتری به نام «رزیدنت اویل» به دست آورده است. این بازی که برای اولین بار در سال ۱۹۹۶ وارد بازار شد حاصل خلاقیت یکی از بزرگترین بازی سازان حال حاضر جهان است. «شینجی میکامی» خالق بسیاری از بازیهای معروف این شرکت است ولی بدون شک سری «رزیدنت اویل» جایگاه خاصی در این میان دارد.
با ورود اولین فیلم از این سری بازیها در سال ۲۰۰۲ و با کارگردانی «پائول اس دبلیو اندرسون» بسیاری از طرفداران این بازی با اثری ضعیف که فقط ظاهر این سری بازیها را در خود داشت مواجه شدند. در ادامه هم دو دنبالهی دیگر برای این فیلم ساخته شد که هرکدام بیشتر و بیشتر از ساختار کلی بازی دور شدند و در نهایت با ورود شمارهی سوم بود که اعتراضات نسبت کیفیت بد و دور شدن از داستان اصلی از طرف طرفداران بازی شدت گرفت. جالب اینجاست که بیشتر این اعتراض ها متوجه شرکت «کپکام» بود که هیچ همکاری با تیم سازندهی فیلم نداشت. در نهایت شرکت «کپکام» با اعلام ساخت یک فیلم انیمیشنی از این سری بازیها بسیاری از این انتقادها را خاموش کرد.
با نگاهی کوتاه به روند ساخت فیلم از روی بازیهای کامپیوتری متوجه میشویم که به جز چند نمونه معدود مانند «تپهی خاموش» که یک اثر متوسط است دیگر فیلم های ساخته شده از روی بازیهای کامپیوتری به یک افتضاح تبدیل شدهاند. جالب اینجاست که بسیاری از این بازیهای پتانسیل بالایی برای تبدیل شده به یک فیلم خوب را دارند. به همین دلیل شاید بتوان مهمترین عامل ضعیف بودن اینگونه فیلمها را مناسب نبودن کادر سازندهی فیلم دانست. با نگاهی گذرا میتوانید متوجه شوید که اکثر سازندگان اینگونه فیلمها یا فیلمسازانی تازه کار و یا بسیار ضعیف هستند. متاسفانه همین عوامل باعث شده است تا بازیهایی که هم از لحاض داستانی و هم موارد دیگر یک شاهکار به حساب میآیند بر روی پردهی سینما به آثاری سطحی تبدیل شوند که حتی موفق به راضی کردن طرفداران آنها هم نمیشوند.
«رزیدنت اویل: تباهی» را شاید نتوان یک فیلم کامل به حساب آورد. این فیلم با زمان ۹۷ دقیقهای خود بیشتر به یک سرهم بندی شبیه است تا یک پاسخ به طرفداران این سری. داستان این فیلم درست بلافاصله بعد از پایان داستان شهر «راکون» اتفاق میافتد. درست در پایان قسمت سوم این بازی شهر «راکون» که اولین قربانی ویروس «تی» بود با بمب اتمی با خاک یکسان میشود و «لیون اس کندی» به همراه دوستان خود در آخرین لحظات جان سالم به در میبرد. شرکت «آمبرلا» که دیگر تمام نقشه هایش نقش بر آب شده است به کلی از هم میپاشد و یک شرکت جدید که به صورت مخفیانه بر روی واکسن این ویروس کار میکرده است پا به عرصه وجود میگذارد. ولی هنوز نیامده مشکلاتی را به همراه خود میآورد که اولین آنها رها شدن دوبارهی ویروس در یک فرودگاه است. مرکز اصلی این شرکت که در هند قرار دارد نیز دچار مشکل میشود. از طرفی یکی از پزشکان قبلی شرکت «آمبرلا» که همسر و فرزندش را در حادثهی آن شهر از دست داده است به دنبال یک ویروس جهش یافته و بسیار خطرناک تر به آزمایشگاه این شرکت دست برد میزند و در نهایت این قهرمان داستان «لیون اس کندی» است که به همراه دوستانش دوباره موفق به مهار ویروس میشود. داستان کلی فیلم چندان تفاوتی با داستانهای قبلی ندارد اما همین داستان تکراری و بسیار کوتاه با کمال ناباوری شما را راضی نگه می دارد. (البته این موضوع فقط دربارهی طرفداران بازی صدق میکند.)
اما نکتهی عجیب در این بین این است که انیماتورهای شرکت «کپکام» یکی از معروفترین و قدیمیترین سازندگان انیمیشن هستند ولی با کمال تعجب در فیلم با انیمیشنی قدیمی رو به رو میشویم که گاها حتی از تصاویر واقعی هم برای سرپوش گذاشتن بر ماجرا استفاده شده است. اما نباید از این موضوع چشم پوشی کرد که در بعضی نماها بخصوص در نماهای بیرونی و جلوه های ویژهی آتش با انیمیشنی قوی روبه رو میشویم که اصلا قابل قیاس با انیمشن ضعیف شخصیتها و حرکتهای خشک آنها نیست. ولی بازهم دیدن دوباره ی شخصیتهای محبوب این سری در همان لباس های قبلی خالی از لطف نیست.
اما نباید این نکته را از یاد برد که صدا گذاری این فیلم در حد بسیار بالایی قرار دارد. از استفادهی صداپیشگان اصلی بازی برای صدای شخصیتهای فیلم گرفته تا صدای بسیار گیرای محیط که باعث عمیقتر شدن جو فیلم شده است. این روند اما در موسیقی متن اصلا خوب نیست و تنها شاهد موسیقیهای کلیشه ای برای صحنههای فیلم هستیم.
در کل شاید «رزیدنت اویل: تباهی» اثر قابل ملاحظه ای نباشد ولی دو جنبه ی مهم دارد که باعث می شود طرفداران خود را تا حدودی راضی نگه دارد. اولی دور بودن هرچه بیشتر از افتضاحهایی است که قبلا به عنوان سری فیلمهای «رزیدنت اویل» شاهد آن بودهایم و دومین عامل سعی بر حفظ هرچه بیشتر فضای حاکم بر بازیهای این سری است. ولی باز هم نمی توان این فیلم را جانشینی خلف برای سری بازیهای فوق محبوب «رزیدنت ایویل» بر پردهی نقرهای دانس
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر